جاده رسوایی
شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۱۰ ب.ظ
دلم یک جاده می خواهد
و یک دشت تماشایی
و یا ابری و بارانی
و راهی رو به دریایی
نسیمی سرد میخواهد
و تنپوشی به تنهایی
دلم باران هوس کرده
و یک چتر مقوایی
جهان امروز و فرداییست، من ماندم
تو و امروزی و فردایی
هوا ابریست، اما باز
نمی بارد، نمی آیی
تو آنجایی، من اینجایم
چه تنهایم، چه تنهایی
نه خوشحالم نه غمگینم
فقط فکر است و رویایی
فقط حرف است توی دل
و ترسی هم ز رسوایی
..::[ در لباس شعر ]::..
یادش بخیر :)